Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-02@01:42:56 GMT

مهناز افشار عکس جنجالی را حذف کرد

تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۳۹۰۰۵۶

مهناز افشار عکس جنجالی را حذف کرد

مهناز افشار، بازیگر سینما که مدت‌هاست خارج از ایران زندگی می‌کند و در آلمان سکونت دارد به مناسبت روز مرد پستی خبرساز در اینستاگرام خود منتشر کرد که واکنش‌های زیادی را به دنبال داشت.

افشار مدت‌ها پیش اعلام کرده بود که از همسرش یاسین رامین جدا شده است، اما او در پست جدید خود با انتشار عکسی با رامین از او تجلیل کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما این پست مهناز افشار در شبکه‌های اجتماعی برداشت‌های زیادی را به دنبال داشت و انتقادات تندی از او صورت گرفته است.

حالا افشار بعد از چند روز به این انتقادات پاسخ داد و ضمن حذف پست قبلی نوشت:

«اگر از ترکستان تا به شام کسی را قدم در سنگ آید، زیانِ آن مراست
و اگر اندوهی در دلی است، آن دل از آنِ من است»

چند روز قبل به مناسبت روز مرد و پدر، عکسی رو منتشر کردم که فکر‌ میکردم تصویری سرشار از احترام به خانواده، روابط انسانی و محبت باشه.

در کنار انبوهی از مهر و محبت شما، ناباورانه شاهد تهییج انواع تحلیل های گوناگون مذهبی، سیاسی و اقتصادی هم شدم و قلبم شکست.

به احترام همه آن مردم عزیزی که احساساتشون برای من یک دنیا ارزش داره، عکس رو حذف میکنم و امیدوارم که من هرگز بهانه ای برای تلخ کامی مردمانم نباشم.

روزگارتون خوش باد عزیزانم»

منبع: فرارو

کلیدواژه: مهناز افشار

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۹۰۰۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فقط یکی از معلم‌ها می‌داند

‌خبرگزاری مهر، گروه مجله _ مرتضی درخشان: اینکه یک پسر در آینده چه‌کاره می‌شود را می‌توان اول از همه از خودش پرسید و پاسخی که دریافت می‌کنید اغلب خلبان، پزشک یا مهندس است. البته ضمن احترام به صنف «لاستیک فروشان»، این قاعده، استثنائاتی مثل آن لاستیک فروش محترم هم دارد؛ اما این پاسخ اصلاً معتبر نیست، شما باید از افراد دیگر هم بپرسید، هرچند، در آنها هم پاسخ کلیشه‌ای بسیار دیده می‌شود.

مثلاً در زمان ما پدر و مادرها مصرّاََ معتقد بودند که ضمن احترام به شغل شریف «حمالی»، ما نهایتاً حمال می‌شویم که البته بعضی اعتقاد داشتند که همان موقع حمال هستیم که البته با پیشرفت تکنولوژی و آشنایی پدر و مادرها با مشاغل جدید امروزه این رویه تغییر کرده و بخصوص مادرها معتقدند که بچه‌ها «یک چیزی» می‌شوند که آن یک چیز حتماً حمال نیست.

خاله‌ها و دایی‌ها معتقد بودند که این بچه هوش سرشاری دارد و ضمن احترام به «یک جایی»، یک روز این بچه به یک جایی می‌رسد! البته اگر شما رقیب فرزندان آن‌ها بودید ضمن احترام به «هیچ جا» شما به هیچ جا نمی‌رسیدید.

عموها و عمه‌ها خیلی متأثر از رفتار پدر و مادر شما آینده شما را ترسیم می‌کردند و اگر شما را دوست داشتند می‌گفتند که این بچه خیلی «باهوش» است و ضمن احترام به مقام شامخ «پدر»، یک روزی مثل پدرش یک چیزی می‌شود، اما اگر پدر شما و همسرش را دوست نداشتند، ضمن احترام مجدد به مقام شامخ «پدر» می‌گفتند، این هم مثل پدرش هیچ چیز نمی‌شود.

بهترین روش برای فهمیدن آینده فرزندان، جست‌وجو در بین معلم‌های مدرسه بود. نه اینکه معلم‌ها بدانند؛ اما یکی از معلم‌ها معمولاً می‌فهمید. شما باید بگردید و برای هر دانش‌آموز آن معلم خاص را پیدا کنید.

از نظر مشاوران مدرسه که همه دانش‌آموزان اگر با همین روند ادامه بدهند ضمن احترام به «مشکلات جدی»، در آخر سال به مشکلات جدی بر می‌خورند. معلم‌ها هم اغلب معتقدند که ضمن احترام به «زندانیان و خلافکاران»، دانش‌آموزان آخرش از راه به‌در می‌شوند و از این حرف‌ها! اما یک معلم هست که انگار همه‌چیز را می‌فهمد، یکی که هر دانش‌آموز یکی برای خودش دارد و مال من «علیرضا افخمی» بود؛ معلم ریاضی سال اول دبیرستان.

من استعداد خاصی در فیزیک، هندسه و ورزش داشتم، خودم در کودکی فکر می‌کردم که فضانورد بشوم، در راهنمایی تصورم این بود که مدیر یک جایی خواهم شد، اما در دبیرستان، وقتی آقای افخمی به ما موضوع تحقیق داد که یک جوان چه خصوصیاتی باید داشته باشد، وقتی نتیجه کارها را بررسی کرد و به کلاس برگشت از یک ساعت و نیم زمان کلاس، حدود یک ساعت در مورد تحقیق من صحبت کرد. نه اینکه از تحقیق خوشش آمده باشد، نه! از یک جمله خوشش آمده بود. من یک جایی از این تحقیق برای نقل قول از پدرم نوشته بودم: «پدرم می‌گوید…» و همین جمله شده بود موضوع کلاس ما!

اصلاً قواعد تحقیق را رعایت نکرده بودم، حتی حرف مهمی هم در تحقیقات من نبود. علیرضا افخمیِ جوان، که خیلی لاغر بود و ریش کوتاه یک دستی داشت از این شکل نقل قول من خوشش آمده بود. او همان معلم من بود که فهمید قرار است چه‌کاره شوم، اما من همیشه با او «ارّه بده و تیشه بگیر» بودم. نهایتاً روزی که فهمیدم او درست فهمیده بود، دوست داشتم اینها را برایش بنویسم و بخوانم، اما سرطان این حسرت را به دل من گذاشت و آقای افخمی را توی بیمارستان پیدا کرد و با خودش برد.

خیلی دوست نبودیم، اما می‌توانستیم در پیری دوستان خوبی باشیم. مثل بعضی‌ها که این روزها دوستان خوبی برای هم شدیم. «علیرضا افخمی» خیلی شاگرد داشت، حتی شاید وقتی بعد از مدت‌ها من را می‌دید نمی‌شناخت، اما من فقط و فقط یک افخمی داشتم…

کد خبر 6094247

دیگر خبرها

  • شهردار ارومیه با چهار رأی موافق ابقا شد
  • رضاییان: هواداران پرسپولیس در قلب من جا دارند
  • رامین رضاییان: پرسپولیسی‌ها در قلب من هستند
  • رامین رضاییان: احترام هواداران پرسپولیس همیشه برای من واجب است و در قلب من هستند / فیلم
  • واکنش زاکانی به افشای قرارداد جنجالی با چین: می‌خواهند عده‌ای سود کنند! | فیلم
  • فقط یکی از معلم‌ها می‌داند
  • ببینید | سکانس جنجالی سانسور شده در پایتخت ۵
  • عکس| مداحی جدید و جنجالی مهدی رسولی
  • روز عشق ۱۴۰۳ + تاریخچه و پوستر Global Love Day
  • فیلم رقص و جمله جنجالی بهنام بانی وسط کنسرت